۱۵. با فارکس میتوان به درآمد میلیون دلاری رسید؟
سؤالی که بسیاری از معاملهگران با آن روبرو هستند این است که چقدر میتوانند از معاملهگری سود کسب کنند و آیا هدف یک میلیون دلار واقعبینانه است یا خیر. این یکی از مهمترین سوالاتی است که یک معاملهگر میتواند بپرسد، چراکه پاسخی که به آن میدهد، تعیینکننده مسیر او در دنیای معاملهگری است؛ چه بسا مسیر درست را انتخاب کند و به موفقیت دست یابد، یا حسابهای معاملاتیاش را یکی پس از دیگری از دست بدهد.
همواره به معاملهگران توصیه میشود که از همان ابتدا دیدگاه واقعبینانهای نسبت به معاملهگری داشته باشند و بر اساس تجربهمان، وقتی معاملهگران این دیدگاه را درونی میکنند، موفقیت در معاملهگری برایشان آسانتر میشود.
دستیابی به یک میلیون دلار ظرف یک سال نیاز به توانایی مالی و ریسک بالاست، در حالیکه اگر معاملهگری به دنبال دستیابی به این هدف در مدت ۱۸ سال باشد، میتواند با رعایت اصول مدیریت ریسک به بازدهی ۲۰٪ سالانه و موفقیت در معاملهگری دست یابد. همچنین به معاملهگرانی که سرمایه زیادی ندارند، توصیه میشود به جای تمرکز بر درآمدهای کلان، بر یادگیری و کاهش ریسک تمرکز کنند. با توجه به تمامی این نکات، داشتن انتظارات واقعبینانه، ریسکپذیری معقول و برنامهریزی بلندمدت، کلید موفقیت در معاملهگری است.
آیا میتوان یک میلیون دلار در معاملهگری فارکس به دست آورد؟
پاسخ این سوال مثبت است؛ از نظر تئوری این امکان وجود دارد. اما برای بررسی دقیقتر این سوال، باید به چند نکته توجه کرد و پرسشهای دیگری را مطرح کرد:
چه مدتزمانی برای رسیدن به یک میلیون دلار نیاز است؟
یکی از عوامل مهم در تعیین هدف، مدت زمانی است که برای رسیدن به آن در نظر گرفتهاید. اگر قصد دارید ظرف یک سال به این هدف برسید، شرایط و تواناییهای مالی شما باید به گونهای باشد که این موضوع را ممکن کند. از طرفی، نقطه شروع شما نیز اهمیت زیادی دارد.
برای مثال، اگر قصد داشته باشید ۱۰۰۰ دلار را ظرف چند سال به یک میلیون دلار برسانید، باید ریسک بالایی را بپذیرید. در این حالت، احتمالاً به سمت استفاده از اهرمهای بالا و معاملات تصادفی خواهید رفت و به جای مدیریت هوشمندانه ریسک، به دنبال سودهای بالا و ناگهانی خواهید بود.
اما اگر به دنبال این باشید که ۵۰,۰۰۰ دلار را ظرف ۱۸ سال به یک میلیون دلار برسانید، این هدف با بازدهی سالانه ۲۰٪ بهصورت مداوم قابل دستیابی خواهد بود. پس از ۱۱ سال، میتوانید سالانه ۶۰,۰۰۰ دلار سود کسب کنید و پس از ۱۴ سال، این مبلغ به ۱۳۰,۰۰۰ دلار در سال خواهد رسید. اگر اکنون ۳۰ ساله هستید، آیا داشتن درآمد سالانه اضافی ۱۳۰,۰۰۰ دلار در سن ۴۴ سالگی جذاب نیست؟ مطمئناً چنین است!
این روند نشان میدهد که دستیابی به بازدهی ۲۰٪ در سال بهمراتب واقعبینانهتر از دستیابی به ۵۰۰٪ سالانه است. ۲۰٪ در سال برابر با حدود ۱.۵٪ در ماه است. حالا تصور کنید که اگر تنها ۱.۵٪ در ماه هدفگذاری کنید، چقدر میتوانید آرامتر و بدون فشار معاملات خود را انجام دهید.
ریسکپذیری تا چه میزان؟
ریسک و بازدهی در معاملات به یکدیگر وابستهاند. برای دستیابی به بازدهی بالاتر، باید ریسک بیشتری را پذیرفت. در معاملات، این به معنای افزایش حجم معاملات به نسبت سرمایه شماست.
برای مثال، اگر به دنبال بازدهی سالانه ۴۰٪ هستید و ریسک بالاتری را میپذیرید، میتوانید با سرمایه ۵۰,۰۰۰ دلار، ظرف ۹ سال به یک میلیون دلار برسید. با این حال، باید توجه داشت که در این حالت، احتمال از دست رفتن سرمایه نیز به طور قابلتوجهی افزایش مییابد.
وقتی حجم معاملات خود را افزایش میدهید، کاهشهای پیاپی (drawdown) و دورههای ضرر میتواند از نظر احساسی سنگین باشد و برای بسیاری از معاملهگران مدیریت آن دشوار است.
توانمندی شما به عنوان یک معاملهگر چقدر است؟
سوال بعدی که باید به آن پاسخ دهید، این است که آیا هماکنون در موقعیتی قرار دارید که بتوانید به هدف یک میلیون دلاری دست یابید؟ اگر همچنان به طور مداوم ضرر میدهید و نمیتوانید حتی به نقطه سربهسر برسید، رسیدن به یک میلیون دلار چیزی جز حواسپرتی برای شما نخواهد بود.
ابتدا باید بر خود تمرکز کنید، قواعد و روشهای معاملاتی را که مناسب شماست بیابید و به آنها پایبند باشید. همچنین باید مطمئن شوید که انتظارات غیرواقعی موجب مشکلات فعلی شما نشده است. بسیاری از معاملهگران بدون تسلط بر مهارتهای لازم، اهدافی غیرواقعی را دنبال میکنند و در نهایت ضررهای سنگینی را متحمل میشوند.
اگر سرمایه زیادی ندارید چه باید کرد؟
بسیاری از معاملهگرانی که این مقاله را میخوانند، سرمایه زیادی برای شروع ندارند که این موضوع مشکلی ندارد. برای شروع، مسیر زیر میتواند راهگشا باشد:
۱. بر روی خود تمرکز کنید و یک روش معاملاتی که منطقی و مؤثر است پیدا کنید و آن را به خوبی یاد بگیرید.
۲. وقتی به این روش مسلط شدید، یک حساب زنده با سرمایه کم باز کنید.
۳. به جای تمرکز بر پول، تمرکزتان را بر کاهش ریسک و جلوگیری از کاهشهای بزرگ بگذارید.
۴. سابقهای از معاملات خوب و قابل قبول ایجاد کنید که برای سرمایهگذاران و منابع مالی خارجی جذاب باشد.
۵. سپس از سرویسهایی مانند تاپاستپ تریدر (TopStep Trader)، داروینکس (Darwinex) یا فاندسیدر (FundSeedr) که به معاملهگران موفق بودجه اختصاص میدهند، استفاده کنید.
نگاه به آینده
معاملهگری لزوماً نباید منبع اصلی درآمد شما باشد. معاملهگری میتواند روشی عالی برای تکمیل درآمد شما باشد، بهطوریکه بتوانید شغل خود را تغییر داده و به دنبال علاقهها و رؤیاهای خود بروید.
حال تصور کنید که حساب معاملاتی بزرگی را ایجاد کردهاید که میتواند طی ۱۵ تا ۲۰ سال آینده برای شما درآمد زیادی به ارمغان بیاورد. اگر اکنون ۳۰ ساله هستید، نسخهی ۵۰ ساله شما از انتخابهای واقعبینانهتان تشکر خواهد کرد.
راههای موفقیت در بازار فارکس
موفقیت در معاملات فارکس نیازمند تسلط بر مهارتها و دانشهای متنوعی است. در حالی که بسیاری از معاملهگران به سیستمهای معاملاتی و استراتژیهای خاص توجه میکنند، برخی کلیدهای موفقیت در معاملات اغلب نادیده گرفته میشوند. این کلیدها میتوانند تأثیر بسزایی در کارایی و موفقیت یک معاملهگر داشته باشند.
اولین کلید، آزمایش مجدد (Backtesting) است که شامل تحلیل دادههای تاریخی و بررسی عملکرد سیستم معاملاتی میباشد. دومین کلید، ذهنیت (Mindset) است که بر اهمیت درک احساسات و رفتارهای خود تأکید دارد. سومین کلید، تطبیق شخصیت (Personality Matching) به شما این امکان را میدهد که سیستم معاملاتی خود را با شخصیتتان مطابقت دهید.
چهارمین کلید، عینکهای رنگی مختلف (Different Colored Glasses) به شما یادآوری میکند که تجربیات دیگران ممکن است برای شما کارساز نباشد. در نهایت، اتوماسیون تدریجی (Incremental Automation) به شما این امکان را میدهد که برخی از قسمتهای معاملات را خودکار کرده و کنترل بیشتری داشته باشید. با رعایت این کلیدها، میتوانید شانس موفقیت خود را در بازار فارکس افزایش دهید و تجربه بهتری داشته باشید.
بازبینی دوباره (Backtesting)
آزمایش مجدد یکی از مؤثرترین ابزارها برای افزایش اعتماد به نفس در سیستم معاملاتی است. این فرآیند شامل بررسی نتایج معاملات گذشته با استفاده از دادههای تاریخی است. با این کار، میتوانید بفهمید که کدام استراتژیها در طول زمان بهترین عملکرد را داشتهاند.
بسیاری از معاملهگران موفق بر اهمیت آزمایش مجدد تأکید میکنند. با این حال، در بسیاری از سمینارها و جلسات آموزشی، این موضوع به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد. در یک سمینار دو ساعته، یک معاملهگر تنها پنج دقیقه از زمان خود را به آزمایش مجدد اختصاص میدهد.
یادگیری از گذشته میتواند به شما کمک کند تا تصمیمات بهتری در آینده بگیرید. این نوع تحلیل به شما این امکان را میدهد که نقاط قوت و ضعف سیستمهای خود را شناسایی کنید و به بهبود روشهای معاملاتی بپردازید.
ذهنیت (Mindset)
ذهنیت صحیح برای موفقیت در معاملات ضروری است. بسیاری از معاملهگران به دلیل احساس شرم و ناامیدی از عدم موفقیت، عملکرد ضعیفی دارند. این موضوع میتواند ناشی از برنامهریزی ناخودآگاه شما باشد.
بسیاری از ما ممکن است به دلیل ترس از اشتباه، سودهای خود را خیلی زودتر از موعد برداشت کنیم. بنابراین، باید از خودتان بپرسید که چرا این رفتارها را انجام میدهید. مدیتیشن و روشهای دیگری مانند نوشتن روزانه میتوانند به شما کمک کنند.
موفقترین معاملهگران میگویند که ذهنیتشان مهمتر از استراتژی معاملاتی آنهاست. این واقعیت نشان میدهد که موفقیت در معاملات بیشتر به درک خودتان بستگی دارد.
تطبیق شخصیت (Personality Matching)
شخصیت هر فرد در تعیین موفقیت او در معاملات نقش مهمی دارد. بسیاری از دورههای آموزشی مدعی هستند که سیستم معاملاتی آنها بهترین است. اما اگر این سیستم با شخصیت شما مطابقت نداشته باشد، احتمالاً عملکرد خوبی نخواهید داشت.
شخصیتهای مختلف تأثیر مستقیمی بر رفتارها و تصمیمات معاملاتی افراد دارند. برخی از معاملهگران تمایل به ریسکپذیری بیشتری دارند و با شرایط متغیر بازار بهتر سازگار میشوند.
بنابراین، باید درک کنید که شخصیت شما چگونه بر تصمیمات معاملاتی شما تأثیر میگذارد. تطبیق سیستم معاملاتی با شخصیت شما میتواند به افزایش کارایی کمک کند.
عینکهای رنگی مختلف (Different Colored Glasses)
هر فرد دنیای خود را به شکلی متفاوت میبیند و این موضوع میتواند بر شیوه معاملات او تأثیر بگذارد. بسیاری از معاملهگران به جای اینکه به واقعیتهای شخصی خود توجه کنند، به توصیههای مطلق دیگران گوش میدهند.
به عنوان مثال، ممکن است یک معاملهگر بگوید که فقط میتوانید ۲۵ درصد در سال سود کنید. اما واقعیت این است که ممکن است شما با همان استراتژی سود بیشتری کسب کنید.
بنابراین، باید به یاد داشته باشید که تجربیات و واقعیتهای دیگران لزوماً به شما اعمال نمیشود. یادگیری از دیگران مهم است، اما باید روشهایی را پیدا کنید که برای شما کار میکند.
اتوماسیون تدریجی (Incremental Automation)
معاملهگران تازهکار ممکن است فکر کنند که معاملات باید کاملاً دستی یا کاملاً خودکار باشد. این یک اشتباه رایج است. شما میتوانید بخشی از معاملات خود را خودکار کنید و بخشی دیگر را به صورت دستی انجام دهید.
این فرآیند به شما این امکان را میدهد که کنترل بیشتری بر روی معاملات خود داشته باشید. به عنوان مثال، شما میتوانید معاملات را به صورت دستی انجام دهید و سپس یک ربات معاملاتی را برای مدیریت توقف خروج فعال کنید.
با استفاده از اتوماسیون تدریجی، شما میتوانید کارایی خود را افزایش دهید و زمان بیشتری را برای تحلیل بازار صرف کنید. این نوع اتوماسیون به شما کمک میکند تا از تصمیمات عاطفی دوری کنید.
ساختن زندگی رؤیایی با معاملهگری
معاملهگری میتواند به عنوان یک ابزار برای دستیابی به زندگی ایدهآل و رویایی شما مورد استفاده قرار گیرد. برخلاف تصور عمومی، معاملهگری تنها یک شغل جانشین برای شغل روزانه نیست؛ بلکه میتواند بهعنوان راهی برای تأمین نیازهای مالی و پیگیری رؤیاهای بزرگتر عمل کند. افراد مختلف، از جمله پزشکان، کارمندان و کارآفرینان، معاملهگری را برای تأمین مالی فعالیتهای شخصی و علایق خود به کار میگیرند.
با این حال، رسیدن به این نوع از چشمانداز به سادگی امکانپذیر نیست و به فداکاری و تلاش زیادی نیاز دارد. برای موفقیت در معاملهگری، داشتن یک انگیزه عمیق و تعریفشده از هدف، بسیار حائز اهمیت است. پاسخ به سوال «چرا معامله میکنید؟» نباید تنها به کلماتی مانند «پول» یا «آزادی» محدود شود، بلکه باید به سطوح عمیقتری از نیازها و احساسات فردی برسد. تمرین «سه سطح چرا» به شما کمک میکند تا انگیزههای واقعی خود را شناسایی کرده و در لحظات دشوار، با نگاه به هدف نهایی، به ادامه مسیر امیدوار بمانید.
روانشناسی معاملهگری
معاملهگری (Trading) یکی از فرصتهایی است که میتواند نقش کلیدی در رسیدن به چشمانداز زندگی رویایی شما ایفا کند. برخلاف تصور عمومی، معاملهگری لزوماً جایگزینی برای شغل روزانه نیست که به سبک یک فعالیت ۹ تا ۵ باشد و شما را به تماشای مداوم نمودارها مجبور کند. معاملهگری میتواند وسیلهای برای تأمین مالی رؤیاهای بزرگتر و متفاوت باشد. مثالهای زیادی از افراد واقعی در این زمینه وجود دارد که در طول سالها با آنها کار کردهام یا به صحبت نشستهام.
برای نمونه، چندین پزشک را ملاقات کردهام که به شغل خود علاقهمند بوده و معاملهگری را به عنوان یک فعالیت جانبی برای تأمین آینده بازنشستگی یا پوشش هزینههای اضافی خود در نظر گرفتهاند. این افراد بدون تغییر شغل، به لطف درآمدهای ناشی از معاملهگری قادرند زمان بیشتری برای پروژههای شخصی خود داشته باشند. یکی از پزشکان که هدف او انجام خدمات داوطلبانه پزشکی در سراسر جهان است، از درآمد معاملهگری برای تأمین هزینههای خانوادگی خود بهره میبرد، تا بتواند به افراد نیازمند در مناطق محروم جهان کمک کند.
همچنین بسیاری از کارمندان عادی ۹ تا ۵ را نیز شناختهام که از تعاملات اجتماعی محل کار خود لذت میبرند و معاملهگری را به عنوان یک منبع درآمد جانبی برای کاهش ساعتهای کاری و دستیابی به انعطاف در زندگی انتخاب کردهاند. برخی نیز در ابتدا شغل خود را رها کرده و تمام وقت به معاملهگری پرداختهاند اما پس از مدتی، به دلیل کمبود تعامل انسانی، دوباره به شغل قبلی خود به صورت پارهوقت بازگشته یا به کاری روی آوردهاند که اگرچه درآمد کمتری داشته، اما با علاقهها و سرگرمیهای شخصی آنها همخوانی بیشتری داشته است.
برای کارآفرینان نیز، معاملهگری فرصت ارزشمندی فراهم میکند. کارآفرینانی که به کار خود علاقه دارند، چرا باید آن را با کاری دیگر جایگزین کنند؟ معاملهگری میتواند منبع درآمدی دیگر باشد که فشارهای مالی را کاهش داده و در عین حال خروجی ذهنی و خلاقانهای فراهم میکند.
اگر به هنر علاقه دارید و نگران تامین هزینههای زندگی هستید، معاملهگری میتواند ابزاری باشد تا در کنار کسب درآمد، فرصت بیشتری برای پرداختن به علایق هنری شما فراهم کند.
واقعنگری در معاملهگری
البته دستیابی به این نوع چشماندازها در چند ماه آسان نیست. تبدیل شدن به یک معاملهگر سودآور مستلزم کار، فداکاری و تحمل عدم قطعیتهاست. اما نکته اینجاست که معاملهگری میتواند چیزی فراتر از یک شغل باشد. داشتن چشمانداز زندگی که معاملهگری به عنوان بخشی از آن در نظر گرفته شود، میتواند انگیزهبخش و معنیدار باشد.
چرا معاملهگری میکنید؟
آنچه «سایمون سینک» نویسنده پرفروش میگوید نیز در این زمینه آموزنده است: «افراد در سه سطح فعالیت میکنند: کاری که انجام میدهیم، نحوه انجام آن و دلیل آن.» انگیزه «چرا» رفتار و اقدامات شما را هدایت کرده و به شما هدف میبخشد. بیشتر افراد برای پاسخ به این سؤال از کلمات کلی مانند «پول» و «آزادی» استفاده میکنند. اما در زمان تجربه شکستهای پشتسرهم یا از دست دادن ۳۰ درصد از حساب، داشتن چنین تعریفی از پول به تنهایی نمیتواند انگیزهبخش باشد.
حالا تصور کنید در چنین شرایطی به تصویر دختر کوچک خود فکر کنید که چگونه به شما وابسته است. یا به همسر خود بیندیشید و اینکه چگونه درآمد ناشی از معاملهگری برای بازنشستگی شما را تأمین میکند. به خانهای که میتوانید برای والدین خود بخرید فکر کنید. همه اینها احساسات مثبت و قدرتمندی ایجاد میکنند که به شما انگیزه میدهند تا با پشتکار بیشتری ادامه دهید.
سه سطح از انگیزه چرا
برای دستیابی به این نوع انگیزه عمیق، لازم است فراتر از پاسخهای سطحی حرکت کرده و به لایههای عمیقتر بروید. اینجا با تمرینی به نام «سه سطح چرا» آشنا میشویم که به شما کمک میکند به درکی عمیقتر از انگیزههای درونی خود برسید.
* سطح اول چرا: «پول»، «میخواهم میلیونر شوم» یا «آزادی میخواهم». * سطح دوم چرا: «میخواهم آینده خوبی برای دخترم فراهم کنم»، «میخواهم زندگی با گزینههای متنوع داشته باشم» یا «نمیخواهم نگران پول باشم». * سطح سوم چرا: «از خانه کار میکنم تا بتوانم دخترم را از نزدیک ببینم، روزانه او را به مدرسه ببرم، با او ناهار بخورم و لحظات شاد و خندههای او را تجربه کنم.»، «دوست دارم مطمئن شوم که همسرم برای دوران بازنشستگی نیازی به نگرانی ندارد.»
سطح سوم چرا میتواند دیدگاهی به شما بدهد که حتی در سختترین لحظات نیز انگیزه و انرژی کافی برای ادامه را فراهم کند.
شیوههای مقابله با مخالفان فارکس
ممکن است شما تجربه کرده باشید که افرادی که به آنها نزدیکتر هستید، به جای حمایت از شما، در مسیر رویاهای معاملهگریتان سد ایجاد میکنند. این شرایط میتواند گیجکننده، دلسردکننده و حتی افسردهکننده باشد. و متاسفانه من در حال اغراق نیستم. اگر قبلاً این تجربه را داشتهاید، میدانید که منظورم چیست. اما اگر هنوز با چنین وضعیتی روبهرو نشدهاید، میخواهم شما را برای آن آماده کنم. در هر صورت، این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا با افرادی که میخواهند رویاهای شما را در دنیای معاملهگری نابود کنند، کنار بیایید.
این افراد معمولاً با نیت خیرخواهانه مخالفت میکنند، اما لازم است که شما روشهایی را برای کاهش تأثیر منفی آنها بیابید. از جمله این روشها میتوان به صحبتهای صادقانه و باز، استفاده از تشبیهات برای توضیح مفاهیم پیچیده، تعیین حد ریسک و یافتن دوستان و حمایتکنندگان جدید اشاره کرد. علاوه بر این، شاید در نهایت بعضی افراد صحیحترین نظر را دربارهی ناتوانی شما در معاملهگری بیان میکنند، در این صورت بهتر است به شغل دیگری بپردازید که به آن علاقه دارید.
صحبت صادقانه با دیگران
نقطه شروع خوب، این است که یک گفتگوی صادقانه و باز با کسانی که مخالف شما هستند، داشته باشید. شاید با توضیح دادن بیشتر در مورد اینکه معاملهگری برای شما چه معنایی دارد، بتوانید برخی از سوءتفاهمها را برطرف کنید. در این گفتگو، فقط حرف نزنید. شنیدن نظر آنها نیز اهمیت دارد. دلیل مخالفت آنها را جویا شوید. بسیاری از اوقات دلایل منطقی پشت مخالفت آنها وجود دارد.
ممکن است آنها فکر کنند که این کار خطرناک است، یا اینکه معاملهگری شغلی واقعی نیست، یا حتی ممکن است اصلاً این حرفه را درک نکنند. مهم است که درک کنید چرا آنها مخالفاند، زیرا بیشتر اوقات این افراد تنها نگران شما هستند و نمیخواهند شما آسیب ببینید.
نادیده گرفتن موضوع
اگر تلاش برای صحبت و توضیح دادن به نتایج مثبتی منجر نشد، میتوانید تصمیم بگیرید که اصلاً دیگر این موضوع را مطرح نکنید. اگر چه ممکن است برای شما جذاب باشد که در مورد معاملهگری صحبت کنید، اما بهتر است که در کنار این افراد دیگر از این موضوع حرفی نزنید. شما این افراد را به دلایل دیگری به زندگی خود جذب کردهاید و شاید نیاز نباشد که همه چیز را با آنها به اشتراک بگذارید. در صورتی که از شما سوالی دربارهی معاملهگری پرسیدند، صادقانه به آنها بگویید که چون در این زمینه با هم توافق ندارید، فکر میکنید که بهتر است این موضوع را بحث نکنید.
چگونه شریک زندگی خود را درگیر کنید
در مواقعی که فرد مخالف شریک زندگی شما باشد، ممکن است نتوانید از بحث در مورد معاملهگری اجتناب کنید. در این شرایط، باید به دنبال روشهایی باشید که به شریک خود نشان دهید که این کار چطور میتواند در نهایت به نفع شما باشد. یک راهحل مفید ممکن است این باشد که به شریک زندگی خود توضیح دهید که همانطور که در هر شغل دیگری گاهی موفق و گاهی شکست میخورید، در معاملهگری نیز چنین وضعیتی وجود دارد. این کار میتواند به آنها کمک کند تا کمی آرامتر با این موضوع برخورد کنند.
در واقع، برای راحتتر کردن این موضوع، میتوانید یک مثال قابل فهم پیدا کنید که برای شریک زندگی شما مناسب باشد. بهعنوان مثال، میتوانید معاملهگری را به راهاندازی یک شیرینیفروشی تشبیه کنید. روزهایی خواهید داشت که تمام کیکهایتان به فروش میروند، اما روزهایی هم هستند که سودی ندارید.
تعیین حد ریسک
یکی از روشهایی که میتواند به شما کمک کند، این است که شما و شریک زندگیتان بر سر مقداری از پول که حاضر به ریسک کردن هستید، توافق کنید. برخی از معاملهگران حتی تصمیم میگیرند که اگر حسابشان را از دست دادند، دیگر به معاملهگری ادامه ندهند. مهم است که همیشه میزان ریسکی که میکنید را محدود کنید تا شریک شما بتواند راحتتر با این موضوع کنار بیاید.
برای شروع، میتوانید از پلتفرمهایی مانند Oanda برای شروع با سرمایه کم استفاده کنید. برای مثال، با داشتن حسابی به میزان ۱۰۰ دلار، میتوانید برای هر معامله ریسک بسیار کمی داشته باشید، در حد ۱ دلار برای هر معامله.
کاهش یا حذف تماس با افراد منفی
در صورتی که افرادی وجود دارند که دائماً در حال سرکوب رویاهای شما هستند، ممکن است لازم باشد که زمان کمتری را با آنها سپری کنید. این تصمیم نباید بهطور ناگهانی گرفته شود، اما اگر شما همهی تلاشها را کردهاید و هنوز تاثیر منفی آنها را در زندگی خود مشاهده میکنید، ممکن است نیاز باشد که از ارتباطات خود بکاهید. سوالاتی که باید از خود بپرسید این است که آیا شما با این افراد خوشحالتر هستید؟ آیا تأثیر منفی بر معاملات شما دارند؟ اگر جوابی برای این سوالات دارید، ممکن است نیاز باشد که با آنها فاصله بگیرید.
پیدا کردن دوستان جدید
اگر شما به دنبال رسیدن به اهدافتان در معاملهگری هستید، باید بدانید که یکی از مهمترین نکات این است که شما با افرادی در ارتباط باشید که اهداف مشابه دارند. به عبارت دیگر، اگر میخواهید معاملهگری را به یک حرفه تبدیل کنید، باید با افرادی در ارتباط باشید که همین اهداف را دارند و میتوانند در این مسیر شما را حمایت کنند. یکی از دلایلی که من این وبسایت را راهاندازی کردم، این بود که توانستم با افرادی که اهداف مشابه داشتند، ارتباط برقرار کنم و این شبکه حمایتی برای من بسیار مفید واقع شد.
شاید آنها درست میگویند
در نهایت باید به این نکته توجه کنید که شاید برخی از افراد حقیقتاً به درستی به شما هشدار میدهند که این مسیر برای شما مناسب نیست. ممکن است شما واقعاً از معاملهگری لذت نبرید یا اصلاً به آن علاقه نداشته باشید. در چنین صورتی بهتر است که به شغلی دیگر بپردازید که از آن لذت میبرید. در این صورت، میتوانید در شغلی که واقعا به آن علاقه دارید، موفقتر باشید.