۲۱. سوگیری شناختی در معامله: خودبرتربینی
سوگیری خودبرتربینی (Self-Serving Bias) در روانشناسی معاملات، یک سوگیری عاطفی رایج است. همچنین بهعنوان سوگیری خوداستنادی نیز شناخته میشود؛ تمایلی که باعث میشود افراد تمام اعتبار موفقیت خود را به پای خودشان بنویسند و اعتبار کمی به افراد دیگر یا عوامل خارجی بدهند.
در این باره افراد بر ویژگیهای مثبت خود تأکید میکنند و در عین حال نکات منفی مرتبط با دیگران را برجسته میسازند. از منظر اقتصاد رفتاری، این رویکرد میتواند تأثیر منفی بر سرمایهگذاران بگذارد، زیرا آنها نسبت به تواناییهای خود اعتماد به نفس بیش از حد پیدا میکنند. آنها موفقیت گذشته را به مهارت خود نسبت میدهند و نقش زمانبندی یا سایر عوامل را در آن نتایج رد میکنند.
سوگیری خودبرتربینی، تمایل به نسبت دادن نتایج مثبت به خود است، خواه اینها باورهای دقیقی باشند یا نباشند. جنبه دیگر زمانی است که افراد تمایل دارند ضرر و زیان را به دیگران نسبت دهند یا به عواملی که خارج از کنترل فرد هستند یا به نیت خصمانه دیگران برگردند.
این سوگیری میتواند سرمایهگذاران را به سمت تصمیمات اشتباه سوق دهد و آنها را از یادگیری و بهبود مهارتها و استراتژیهای خود در طول زمان بازدارد.
معنا و مفهوم خودبرتربینی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
افرادی که در بازارهای مالی یا در غیر آن به موفقیت دست یافتهاند، تمایل دارند بیشتر این موفقیت را به سختکوشی، مهارتها، هوش یا خلاقیت خود نسبت دهند. شانس و سایر تأثیرات بیرونی تا حد زیادی نادیده گرفته میشود تا مبادا تواناییهای اساسیشان نادیده گرفته شود.
وقتی فردی خودبرتربین است، ممکن است بهراحتی عوامل مهم را نادیده بگیرد. برای مثال، سرمایهگذاران خودبرتربین ممکن است بازده پرتفوی خود را عمدتاً به مهارتهای انتخاب سهام خود نسبت دهند تا بازار صعودی که در همان دوره زمانی اتفاق میافتد.
خودبرتربینی نمونه ای از سوگیری خوداسنادی است. سوگیری خوداستنادی شامل خطاهای سیستماتیک در نسبت دادن دلایل علل رویدادها یا رفتارها است. طرف دیگر خودبرتربینی در سرمایهگذاری، تمایل افراد به نسبت دادن اشتباهات یا ضررها به عواملی است که خارج از کنترل فرد هستند.
برخی از افراد حتی ممکن است ضرر را بهعنوان شواهدی از نیت مخرب سایر فعالان بازار درک کنند که به آن سوگیری دشمنانگاری گفته میشود.
البته ممکن است برای برخی از سرمایهگذاران این درست باشد که در مهارت معاملاتی بالاتر از حد متوسط هستند، اما باز هم به دلیل عوامل خارج از کنترل در بازار، آنها ضرر زیادی میکنند (حتی ممکن است درست باشد که بازیگران ناصادق یا بدخواه واقعاً آنها را فریب دادهاند یا در بازار تقلب کردهاند). توجه به این نکته مهم است که در حالی که مفاهیم سوگیری و خودبرتربینی گرایشهای عمومی رفتار انسانی هستند، اما این موارد در معاملات مالی نیز کارکردهای منفی گستردهای دارند.
نمونهای از خودبرتربینی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یک مثال متداول از خودبرتربینی، این یافته است که اکثر مردم وقتی از آنها خواسته میشود تواناییهای خود را رتبهبندی کنند، دیگران را بهعنوان «زیر متوسط» میبینند و خود را «بالاتر از میانگین» ارزیابی میکنند. اکثر مردم در رانندگی اتومبیل خود را بالاتر از حد متوسط ارزیابی میکنند، در حالی که سایر رانندگان را کمتر از حد متوسط میدانند. در حالی که غیرممکن است همه در توانایی رانندگی خود بالاتر از حد متوسط باشند.
مردم همچنین تمایل دارند ویژگیهای شخصی خود را -مانند جذابیت، هوش، توانایی رهبری و صبر- بالاتر از حد متوسط ارزیابی کنند.
خودبرتربینی میتواند در موقعیتهای مختلف و تحت پوششهای مختلف رخ دهد. انگیزه کلی خودبرتربینی میتواند توضیحات زیربنایی مختلفی داشته باشد.
معایب خودبرتربینی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
همانطور که ذکر شد، خودبرتربینی منجر به اعتماد به نفس بیش از حد میشود و اعتماد به نفس بیش از حد، همه سرمایهگذاران را در وضعیت نامساعدی در بازار قرار میدهد. سرمایهگذاران میتوانند به سرعت از اطلاعاتی که توانایی آنها را کم نشان میدهد، به دستکم گرفتن آن دسته از دادههای بازار بپردازند که برخلاف رویکرد سرمایهگذاری آنهاست. همچنین برای سرمایهگذاران مهم است که نحوه تصمیمگیری خود را بهبود بخشند.
اگر سرمایهگذاران تمام ضررهای خود را به بازار بیثبات، و تمام سود خود را به مهارتهای خود نسبت دهند، هرگز نمیتوانند درک خود را از نحوه عملکرد واقعی بازار بهبود بخشند. شناخت و غلبه بر سوگیری خودساختهبودن می تواند گام مهمی در بهبود مهارتها و استراتژی سرمایهگذاری شما باشد. برای انجام این کار، تحلیل صادقانه و عینی تصمیمات گذشته، عملکرد و عوامل بیرونی ضروری است.